ارميتا جونارميتا جون، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره

آرمیتای من

تا همیشه میخوامت....

1391/8/8 10:21
نویسنده : مامانی ارمیتا
286 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  armitaye manقلب

روزگاری در درونم جوانه زدی و آشیانه ای برای خود ساختی

تو در آشیانه ی خود بزرگ میشدی و گاهی بر من نهیب میزدی که دارم می بالم

خونهایمان از طریق جویی به هم راه داشتند

غذایت به خوراک من بستگی داشت و نفست هم...

تا اینکه آن ریسمان ارتباط من و تو را بریدند

تو دیگر می توانستی در خارج از من زندگی کنی

اما هنوز نه بدون من...

تو باید هنوز از شیر مادر تغذیه میکردی

و حالا می گویند 6 ماه که بگذرد می توانم در کنار شیر از غذای کمکی استفاده کنم

و بعد از یکسال و اندی دیگر شیر هم احتیاج نداری

جاااااااااان مادرقلب میبینی از وابستگی محض تو به مادر تا استقلال کاملت اندکی بیش از دو سال بود

ولی من از لحظه ی جوانه زدنت تا همیشه به تو محتاجم

نکند زمان فاصله بین ما را بیشتر کند

مرا از تو دور کند و تو را به دیگران نزدیک

میخواهمت مادر برای همیشه ی تاریخ بودنمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرمیتای من می باشد