بوي گندم
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو اهل طاعونی این قبیله مشرقیم تویی این مسافر شیشه ای شهر فرنگ پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو ...
نویسنده :
مامانی ارمیتا
14:22
تقديم به دختركوچكم
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: “میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟” . خداوند پاسخ داد: “از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتهام. ...
نویسنده :
مامانی ارمیتا
14:08
دخترم
چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش می خواهم پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم خودت را نیز برای پرستش میخواهم حالا با تمام وجودم میگویم دوستت دارم…. دوستت دارم اما نه به اندازه ی بارون چون یه روز بند میاد دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف چون یه روز آب می شه دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل چون یه روز پژمرده می شه دوستت دارم به اندازه ی یه دنیا چون هیچ وقت تموم نمی شه ...
نویسنده :
مامانی ارمیتا
14:02
شب قدر
امشب شب انتخاب واحده/خدا سایت سرنوشت همه رو تا صبح باز می ذاره دوشب هم حذف و اضافه گذاشته حواستون باشه خواب نمونین//التماس دعا شهادت امام علی (ع)رو به همه تسلیت می گم ...
نویسنده :
مامانی ارمیتا
13:52
ماه مبارك رمضان
دوستان بشارت کز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز باشد که باقي عمر، جبران شود خسارت **** امام صادق(علیه السلام): خواب روزه دار عبادت، خاموشي او تسبيح، عمل وي پذيرفته شده و دعاي او مستجاب است." **** حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد. ...
نویسنده :
مامانی ارمیتا
13:57
كودكي
خاطرات مشهد1394
زيارت قبول
قربونت برم الهی انشاالله همیشه سالم و خوشحال باشی دخترم زيارتت هم قبول تو مشهد ازت خواستم برا مامن دعا كني كه خيلي ناز گفتي يا امام رضا مامانيمي راست گتير(يعني كاراي مامانمو حل كن)فدات شم منم فقط برا سلامتي وخوشبختي نازكم دعا كردم قربونت برم عكس هاي خودتم ميزارم فعلا فرصت ندارم عزيزم فعلا باباي ...
نویسنده :
مامانی ارمیتا
14:22